به سايت خوش آمديد !


براي مشاهده مطلب اينجا را کليک کنيد

الماس بلاگ

1 . بازنویسی حکایت روزی شخصی نزد طبیب رفت - درس کده نام مطلب: بازنویسی حکایت شخصی نزد طبیب رفت کتاب مهارت های نوشتاری نهم. صفحه: ۷۰ کتاب dars

بازنويسي حکايت نان سوخته

بازنويسي حکايت نان سوخته

 
1 . بازنویسی حکایت روزی شخصی نزد طبیب رفت - درس کده
نام مطلب: بازنویسی حکایت شخصی نزد طبیب رفت کتاب مهارت های نوشتاری نهم. صفحه: ۷۰ کتاب darskade.ir › tag › بازنویسی-حکای... دکتر گفت: اگر چشمت سالم بود و میدیدی نان سوخته را نمیخوردی.

 
 2 . بازنویسی حکایت روزی شخصی نزد طبیب رفت :: انشابیست
Dec 21, 2019 - طبیب گفت : اگر چشمت روشن بودی نان سوخته نمی خوردی. باز نویسی حکایت : روزی، فردی به دیدن پزشک میرود و به او میگوید:شکم من بسیار درد ensha7.blog.ir › بازنویسی حکایت ر...

 
 3 . نان سوخته و داروی چشم - تبیان
Aug 10, 2016 - نان سوخته و داروی چشم. روزی بود و روزگاری در زمان های دور مردی شکمش به طرز فجیعی، به درد article.tebyan.net › ... › سخنان لطیف

 
 4 . بازنویسی حکایت صفحه 70 پایه نهم – مقاله باز - دانلود انشا
Oct 22, 2018 - بازنویسی حکایت صفحه ۷۰ مهارت های نوشتاری نهم maqalebaz.ir › baznevisi-hekayat-70 بعد از اولین لقمه ای که از آن نان خورد از طعم سوخته نان خوشش آمد و با خود گفت چطور تا به الان طعم ...

 
 5 . باز نویسی حکایت صفحه ۷۰ - کلاس نهم - blogfa
طبیب گفت:«اگر چشمت روشن بودی؛نان سوخته نخوردی! بــاز نـویـسـی حـکـایـت. در زوزهای قدیم مردی به نام کالو آقا درروستایی کوچک زندگی می کرد.این کالو آقا قصه ما class9janjal.blogfa.com › post

 
 6 . بازنویسی حکایت روزی شخصی نزد طبیب رفت - انشا باز
Oct 10, 2017 - طبیب گفت : اگر چشمت روشن بودی نان سوخته نمی خوردی. باز نویسی حکایت : روزی، فردی به دیدن پزشک میرود و به او میگوید:شکم من بسیار درد enshabaz.ir › بازنویسی-حکایت-روز...

 
 7 . حکایت - گلستان ادب - blogfa
مریض گفت:《نان سوخته》. ghaderdanesh.blogfa.com › post طبیب گفت:《اگر چشمت روشن بودی،نان سوخته نخوردی!》. 《لطایف ... 《مه نیا معصوم نژاد》بازنویسی،حکایت نهم،درس پنجم،صفحه70.

 
 8 . قصه ای برگزیده از کلیله و دمنه - ادبیات فارسی
Mar 11, 2013 - طبیب گفت:((مرد حسابی تو خودت می گویی نان سوخته زغال را به جای نان سالم خورده ای ورنگ آنرا ندیده ای.من می خواهم اول چشمت را علاج کنم که بعد ازاین adibansama.mihanblog.com › post

 
 9 . انشا نهم حکایت نان سوخته | سمن گل
گسترش حکایت مردکی را چشم درد خاست پیش بیطار رفت؛ بازنویسی حکایت مردکی را چشم درد خاست (صفحه ۳۶ کتاب نگارش پایه هشتم) متن حکایت : «مردکی را چشم درد samangol.ir › tag › انشا-نهم-حکایت-ن...

 
 
 
 
 

 

+ نوشته شده در  سه شنبه 20 خرداد 1399ساعت 23:04  توسط سارا